حسن شانقی با تاکید بر اینکه اولین و سادهترین راه برای داشتن دندانی سالم توجه ویژه به مباحث پیشگیرانه است، اظهار کرد: در حال حاضر تمرکز مجموعه بهداشتی معطوف به ارائه خدمات پیشگیرانه است.
وی یکی از اقدامات اساسی در این راستا را تلاش در جهت کاهش میزان پوسیدگی و بیماریهای دهان و دندان عنوان کرد و گفت: قطعا برای به نتیجه رسیدن چنین برنامهای نیاز است که از سنین کودکی اقدامات را در پیش گرفته و با توجه به اهمیت دندانهای شیری جهت حفظ آنها تلاش کنیم.
شانقی تصریح کرد: سلامت دندانها منوط به تغذیه سالم است، سلامت جسمی افراد نیز منوط به داشتن دندانهای سالم و عاری از هرگونه پوسیدگی است. تغذیه درست نه تنها سلامت دندانها بلکه رشد مناسب فرد را به دنبال دارد. به همین دلیل عادت دادن کودکان به تغذیه مناسب مسلما سلامت دهان و دندان و جسم را موجب میشود.
وی با تاکید بر اینکه سلامت دندانها در سنین کودکی مانعی در برابر بینظمی دندانها در دوران بزرگسالی است، گفت: گروه هدف ما کودکان زیر 14 سال هستند؛ چراکه در این سنین سلامت دندانها پایهریزی میشود اما، با توجه به مصرف زیاد برخی مواد مانند مواد قندی از جانب این گروه سنی باید اقدامات و برنامههای جدی برای سلامت دهان و دندان آنها در پیش گرفت.
این کارشناس بهداشت دهان و دندان در خصوص عواقب مصرف مواد قندی عنوان کرد: مواد قندی در دهان تبدیل به اسید میشود و مینای دندان را از بین میبرد؛ به نحوی که بعد از گذشت سه تا پنج دقیقه از مصرف مواد قندی، باکتریهای داخل دهان این مواد را به اسید تبدیل میکنند و در صورت شستوشو نشدن دهان و دندان این اسید طی 10 دقیقه تخریب مینای دندان را آغاز میکند. در صورتی که حتی با شستوشو به وسیله آب میتوان مانع تخریب مینای دندان شد.
وی با اشاره به اینکه صرفا مواد قندی تخریب مینای دندان را ایجاد نمیکنند، بلکه مواد ترش و اسیدی نیز بسیار سریعتر عمل تخریب را دنبال میکنند، افزود: مصرف مواد اسیدی و ترش مانند لواشک و برخی میوهها مستقیما و بدون صرف زمان تخریب را منجر میشوند؛ در حالی که شستوشوی دهان بلافاصله پس از مصرف مواد اسیدی مانع این تخریب خواهد شد.
شانقی اضافه کرد: علاوه بر آب میتوان از برخی آنتیاسیدها به منظور شستوشوی دندانها استفاده کرد. بهترین گزینه استفاده از محلول جوش شیرین و قرقره آن است؛ حتی خانمهای باردار به دلیل رفلکس معده و بالا آمدن اسید در دوران بارداری و همچنین تورم لثهها بیشتر دچار تخریب دندان میشوند. به همین دلیل استفاده از جوش شیرین به دلیل قلیایی بودن بهترین گزینه برای جلوگیری از اسیدی شدن فضای دهان و رفع التهاب است.
وی با بیان اینکه در دوران کودکی بهتر است از فلورایدتراپی برای شستوشوی دهان و دندان استفاده کرد، گفت: البته همه محصولات فلوراید مانند دهانشویه و حتی ژل فلوراید را میتوان برای همه گروههای سنی استفاده کرد و حتی از خمیردندانها و آدامسهای حاوی فلوراید نیز بهره برد.
کارشناس بهداشت دهان و دندان مرکز بهداشت اراک برخی غذاهای دریایی و همچنین چای سیاه را سرشار از فلوراید دانست و افزود: مصرف این مواد میتواند سلامت دندانها را به دنبال داشته باشد و چای سیاه به دلیل اینکه منبع خوبی از فلوراید است، به هیچ عنوان تخریب و زردی برای دندان ایجاد نمیکند و نمیتوان منعی در استفاده از آن قائل شد.
ایسنا
ارتباط رنگ چشم و سلامتی
قسمت رنگی هر چشم، همان عنبیه چشم می باشد. عنبیه رنگی است، زیرا در الیاف آن رنگدانه هایی، برای حفاظت آن از آسیب نور نهفته است. بیشتر رنگدانه ها در قسمت عقب عنبیه گرد آمده اند و در قسمت جلو، رنگدانه زیادی وجود ندارد. به همین دلیل قسمت جلوی عنبیه بسیار شفاف و بی رنگ است.
رنگ چشم در انسان دارای طیف متغیری است. سبز، آبی، خاکستری و قهوه ای، رنگ های کلی چشم هستند و هر کدام می توانند روشن تر و یا تیره تر باشند. تحقیقات نشان داده است که رنگ چشم با سلامتی و روحیات افراد در ارتباط است.
چشمان تیره: کاهش احتمال تخریب ماکولا
افراد دارای رنگ چشم تیره کمتر از افراد با رنگ چشم روشن در معرض خطر تخریب ماکولا (نوعی بیماری چشمی) قرار دارند.
چشم تیره (رنگدانه تیره) بهتر اشعه ی ماورای بنفش را بلوکه کرده و مانع رسیدن آن به درون چشم و بدن می شود. نور ماوراءبنفش یک عامل جدی و خطرزا برای ابتلا به این بیماری محسوب می شود.
چشمان تیره: کاهش خطر ابتلا به ملانوم
ملانوم نوعی بیماری پوستی است و در واقع سرطان پوستی با منشا سلول های ملانین دار است و عمدتا به خاطر تابش نور شدید و طولانی مدت آفتاب بروز پیدا می کند. عنبیه ی تیره رنگ از کاهش خطر ابتلا به بیماری پوستی خبر می دهد.
تحقیقات نشان می دهد افرادی با رنگ چشم سبز و یا آبی بیش از سایرین در معرض خطر بروز بیماری ملانوما قرار دارند، زیرا کمبود رنگدانه های ملانین قدرت جذب و مسدود کردن نور خورشید و ماوراء بنفش حاصل از تابش آن را کاهش می دهد.
بدون در نظر گرفتن رنگ چشم هایتان، سعی کنید همیشه از عینک آفتابی و یا لنزهای جاذب نور فرابنفش استفاده کنید.
چشمان روشن: شخصیت رقابتی
طی سوالات و پرسشنامه های ارائه شده بین افراد با رنگ های چشم مختلف، نتیجه ی جالبی حاصل شد. افراد با رنگ عنبیه روشن مانند سبز یا آبی عمدتا کمتر از دیگران محبوب بوده و بیش از سایرین دارای شخصیت و روحیه ی رقابتی هستند. همچنین افراد دارای چشم تیره دارای شخصیت همدل تر و سخاوتمند تر بودند.
چشمان تیره: قابل اعتماد تر از سایرین
مردم به افراد دارای رنگ چشم تیره بیش از چشم سبزها و چشم آبی ها اعتماد دارند .البته اعتماد افراد تنها از طریق رنگ چشم صورت نمی گیرد. عمدتا افراد چشم روشن حالات صورت متفاوت تری نسبت به دیگران دارند و نوع چهره شان به همراه رنگ چشم در قضاوت افراد تأثیر می گذارد. هرچند که ثابت شده است که مردان دارای چشمان تیره (قهوه ای) بیش از سایرین در صدد کسب اعتماد دیگران هستند.
این اعتماد و قضاوت های صورت گرفته از روی چشم ها، بیشتر در مردان دیده می شود و در مورد زنان کمتر صادق است.
چشمان روشن: کاهش خطر ابتلا به ویتیلیگو
ویتیلیگو یا بیماری پیسی یا برص نوعی اختلال رنگدانه ای است که در آن ملانوسیت ها (سلول های رنگدانه ساز) تخریب می شوند و لکه های سفید پوستی ایجاد می کند. مویی که در ناحیه ابتلا به پیسی وجود دارد نیز به رنگ سفید رشد می کند.
این بیماری نوعی بیماری خودایمنی است که سلول های ایمنی بدن فرد به سلول های تولید کننده رنگدانه حمله می کند. بیماران مبتلا به پیسی در معرض ابتلا به بیماری های دیگری مانند لوپوس، دیابت نوع یک و بیماری تیروئید قرار دارند.
افراد دارای چشمان روشن (سبز، آبی، خاکستری) کمتر از سایرین در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند و آن هم احتمالا به علت کمبود رنگدانه ها و اصولا سلول های رنگدانه ساز است.
چشمان تیره: مصرف کمتر مواد الکلی
افراد دارای چشم های تیره رنگ به علت وجود ملانین بیشتر نسبت به دیگران کمتر از نوشیدنی های الکلی استفاده می کنند.
ملانین علاوه بر خاصیت رنگی بودن، در اتصالات الکتریکی بین سلول های مغزی اهمیت دارد و مصرف الکل حساسیت بیشتری را در افراد چشم تیره به وجود می آورد.
تبیان
شاید شما هم جزو کسانی هستید که از دست موهای شکننده و ضعیف خود به ستوه آمده اید. البته حق هم دارید چون واقعا چه کسی می تواند نسبت به این مشکل بی تفاوت بماند. با این حال، اگر موهایتان می ریزند و بیش از حد ضعیف و شکننده شده اند، به جای غصه خوردن باید به فکر چاره باشید.
چرا موها می ریزند؟
چندین عامل می توانند ریزش مو ایجاد کنند که مهمترین عامل آنها در هر دو جنس عامل هورمونی است که تحت تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکی قرار دارد. ریزش موی آندروژنتیک مشکلی شایع در بین زنان و مردان است.عوامل تغذیه ای، بیماری های داخلی، به خصوص بیماری های غدد درون ریز بدن مانند مشکلات تیروئیدی، بیماری دیابت و بیماری های غدد فوق کلیوی، رژیم های غذایی ناصحیح و استرس های روحی همه جزو عوامل موثر در ریزش مو هستند.
چند ماسک عالی و طبیعی برای تقویت مو
1- ماسک سیر
ماساژ پوست سر با سیر له شده می تواند موها را تقویت کند.
سیر متوسط – هشت یا 9 حبه
روغن زیتون – یک لیوان کوچک
روش آماده سازی:
سیرها را پوست کنده و له کنید. روغن زیتون را در تابه گرم کنید سپس روی پوره سیر ریخته و هم بزنید تا یکدست شود. مخلوط سیر و روغن را در یک بطری شیشه ای بریزید و بگذارید دو تا سه روز بماند. هفته ای دوبار این ماسک خانگی را روی پوست سرتان بگذارید و ماساژ دهید. ماسک به مدت یک ساعت روی موهایتان بماند سپس با آب ولرم بشویید.
عسل و تخم مرغ موهای را تقویت می کنند.
تخم مرغ – یک عدد
عسل – یک قاشق سوپخوری
روش آماده سازی:
تخم مرغ را با عسل مخلوط کنید و هم بزنید. ماسک را روی موهایتان گذاشته و بعد از 15 دقیقه بشویید.
3- ماسک عسل، ماست و روغن زیتون
ترکیب زیر دارای قدرت تقویت کنندگی برای موهاست.
عسل – یک قاشق سوپخوری
سس مایونز – یک قاشق سوپخوری
ماست – یک قاشق سوپخوری
روغن زیتون – یک قاشق سوپخوری
زرده تخم مرغ – یک عدد
روش آماده سازی:
همه مواد را مخلوط کنید و هم بزنید. ماسک را دو ساعت روی موهایتان نگه دارید سپس با آب ولرم بشویید.
این ماسک علاوه بر درخشان کردن ظاهر موها, آنها را قوی و مستحکم می کند.
دانه کتان – یک قاشق چایخوری
روغن نارگیل – دو قاشق چایخوری
روش آماده سازی:
یک قاشق چایخوری دانه کتان را بکوبید تا کاملا سابیده شود. یک لیتر آب را جوشانده و دانه های آسیاب شده را به آن اضافه کنید. اجازه دهید به مدت 15 دقیقه بجوشد. محلول را صاف کنید و بگذارید خنک شود سپس, دو قاشق روغن نارگیل به آن اضافه کنید و هم بزنید. اجازه دهید این دو ماده به مدت 10 دقیقه به طور کامل به خورد هم بروند. موهایتان را شامپو بزنید و با آب ولرم آب بکشید. محلول را روی موهایتان بریزید و بگذارید 10 دقیقه بماند سپس موها را آب بکشید. هر دو روز یکبار این کار را تکرار کنید.
خاک رس نه تنها برای پوست مفید است بلکه باعث تقویت موها نیز می شود.
خاک رس – چهار قاشق غذاخوری
نمک دریایی – یک نوک انگشت
سرکه سیب – یک قاشق چایخوری
آب – به مقدار لازم
روش آماده سازی:
خاک رس را با مقداری آب مخلوط کنید, طوری که یک خمیر غلیظ به دست بیاید. نمک را اضافه کرده و روی موهایتان بگذارید. اجازه دهید 15 دقیقه بماند, سپس با آب ولرم شست و شو دهید. در آخرین مرحله آبکشی یه قاشق چایخوری سرکه سیب به آب اضافه کرده و موهایتان را آب بکشید.
با حقیقت روبرو شوید :
داشتن موهای فوقالعاده زیبا از طالع بلند است. زیرا کنترل ساختار موهای شما به دست ژنهای شماست، کار چندانی از شما ساخته نیست، که البته مایه تاسف و افسردگی است، پس خوشا به حال خانمهایی که موهای پرپشت و زیبایی را به ارث بردهاند. اگرچه ضخیمسازی
تارهای مو در واقع غیرممکن است،اما متخصصان حقههایی را به شما آموزش میدهند که شما را کمی به هدفتان نزدیک میکند.شامپو و حالتدهنده مناسب موهای خود را انتخاب کنید فوولر میگوید: "این محصولات سلامت، حجم و ضخامت موها را در ظاهر افزایش داده، بی آنکه موها را سنگین و آزاردهنده کند."
استراتژی خردکردن موها
میکا فوولر، آرایشگر معروف سالن زیبایی کیم وو در بورلی هیلز معتقد است که: "کوتاه کردن موها به شیوه لایه لایه یا به اصطلاح خردکردن بیش از اندازه، موها را کم پشتتر از آنچه هستند، نشان میدهد. در کوتاهی موها باید تعادل را برقرار کنید، زیرا اغلب، پایین موها پرپشتتر و جلوی موها کمپشتترند. پایین موها را صاف و یکدست نگه دارید، زیرا این تصور را پدید میآورد که موهای شما پرپشت هستند. "
به اندازه کافی شامپوی خشک خریداری کنید
آرایشگر معروف جیمز کورنول معتقد است: "هنگامی که این شامپو را به پوست سر زده و ماساژ دهید، حسی شبیه مالیدن شن بر روی سرتان خواهید داشت که موجب افزایش حجم موها از ریشه خواهد شد."
بیگودیها را از گنجه خارج کنید
کای اسمیت متخصص مراقبتهای پوست و مو اذعان میدارد که: "پیچیدن موها با بیگودی، موها را ضخیم و پرپشت، حالتدار و سالم نشان میدهد و همه اینها تا دوش گرفتن بعدی دوام خواهد داشت."
از نرمکنندههای حجمدهنده استفاده کنید
یوجین تویی آرایشگر ریتا هزان میگوید: "این نوع نرمکنندهها ساختار مولکولی ترکیبات مو یا همان پلیمر مو را ضخیم میکنند پس در صورتی که دارای موهای ضعیفی هستید، خود را ملزم به استفاده از آنها نمائید تا موقتا داشتن موهای حجیم را تجربه کنید."
استفاده صحیح از سشوار
تویی در استفاده از سشوار پیشنهاد میکند که: "موهایتان را در جهت مخالف رشدشان سشوار بکشید. این عمل موجب میشود که موها ضخیمتر از زمانی که در جهت خواب طبیعی آنها سشوار میکشید، دیده شوند."
سرم مو را فراموش و ژل و واکس مو را رها کنید
فوولر معتقد است: "بعد از سشوار کشیدن موها از ژل، واکس، سرم براقکننده و محصولات حالتدهنده اجتناب کنید زیرا تمام این محصولات وزن موها را سنگین و به سمت پایین میکشد. در عوض از محصولاتی که بافتی حجیم و نرم به ظاهر موها میبخشند، استفاده کنید. این محصولات فوقالعادهاند زیرا بسیار سبکند و بلافاصله پس از استفاده به مایع بدل گشته و جذب موها میشوند."
از حقه قدیمی پوشدادن کمک بگیرید
تویی پیشنهاد میکند: "موها را با ملایمت از ریشه پوشدهید و کمی تافت بزنید تا به همان حالت باقی بماند." به آرامی روی آن را برس بکشید تا صاف شود اما حالتش از بین نرود و زیبا بماند.
گردآوری: مجله ی اینترنتی دلگرم
درست یا اشتباه بودن ازدواج دانشجویی ، را برای شما عزیزان و کاربران محترم مجله دلگرم قرار داده ایم , با مجله دلگرم همراه باشید.
زمانی که همدیگر را در حیاط دانشگاه دیدند، هیچ وقت فکر نمیکردند در یک مراسم جمعی، با دیگر همکلاسیهایشان، بر سر سفره عقد بنشینند و پیمان زناشویی ببندند.
ازدواجهای دانشجویی چند سالی است که برای تبلیغ سادهزیستی و ترویج فرهنگ ازدواج در دانشگاههای آزاد و دولتی رواج یافته است. اما آیا میتوان گفت برگزاری اینگونه جشنها به ترغیب جوانان به امر ازدواج، علیرغم تمامی مشکلات موجود میانجامد؟ در این گزارش، در پی پاسخ به برخی سؤالات از نگاه دانشجویان بودهایم.
محمود امیری، دانشجوی سال آخر دانشگاه تهران، هدف از برگزاری مراسم ازدواج دانشجویی را تبلیغ سادهزیستی میداند و میگوید: «دانشگاه زمینه مشاوره را برای دانشجویان ایجاد کرده و این مرکز میتواند به دانشجویان در شناخت یکدیگر و ازدواج به آنها کمک کند. ما سعی کردیم کلاسهای مشاورهای برای آموزش پیش از ازدواج آنها در نظر بگیریم تا به دانشجویان کمک کند با مشکلات مواجهه بهتری داشته باشند.»
پدیده ازدواج دانشجویی چند سالی است که مورد توجه قرار گرفته. اما آنچه در این سالها با عنوان ازدواج دانشجویی بیان میشود دقیقاً ازدواج دانشجویی نیست، زیرا در این نوع ازدواج لازم نیست که دو طرف دانشجو باشند و تنها دانشجو بودن یکی از طرفین کافی است.
اما ازدواج دانشجویی در معنای دقیق کلمه ازدواجی است که هر دو طرف دانشجو و در دانشگاه با هم آشنا شده باشند و ازدواج کنند. این نوع ازدواج البته موافقان و منتقدانی دارد. برای نمونه، سؤالاتی که همواره مطرح میشود این است: آیا آشنایی دختر و پسر در دانشگاه و رابطه آنها با همدیگر به ازدواجی موفق میانجامد؟ آسیبهای این نوع ازدواج چیست.
پاسخ سوالات راجع به ازدواج های دانشجویی را از زبان یک روانشناس بخوانید:
ابتدا میخواستم به طور کلی نظرتان را
درباره ازدواجهای دانشجویی بیان کنید. البته منظور من از ازدواجهای
دانشجویی فقط معطوف به آن نوع ازدواج دانشجویی که الان در دانشگاهها مطرح
است و هر ساله جشنی برگزار میشود نیست، زیرا همانطور که مستحضرید، در این
نوع ازدواج حتماً لازم نیست که دو طرف دانشجو باشند. منظور من بیشتر آن
نوع ازدواجهای دانشجویی است که دختر و پسر در دانشگاه با هم آشنا میشوند و
تصمیم میگیرند که با هم ازدواج کنند.
در حقیقت، یکی از نحوههای صورت گرفتن
ازدواج در حال حاضر این نوع ازدواج است. دختر و پسر فرایند آشنایی را در
مدتی طی میکنند، حتی ممکن است به هم علاقهمند شوند یا مناسبات عمیقتری
با هم داشته باشند و بعد به ازدواج ختم شود. در مورد اینکه گفته میشود این
نوع ازدواج مناسب است یا نه باید گفت که اصولاً ازدواج امر خوب و مناسبی
است. اینکه دو جوان تصمیم به ازدواج بگیرند و رابطه عفیفانهای بین آنها
وجود داشته باشد بسیار خوب است.
همیشه که نباید قواعد ازدواج را یک چیز از پیش تعیین شده در نظر گرفت. ولی نکتهای که اینجا هست میزان آشنایی، نوع آشنایی و نوع عواطفی است که ممکن است این دو نفر به هم داشته باشند و این موارد نکات مثبت و منفیای در پی دارد. مثلاً دختران و پسرانی که با هم آشنا میشوند یک مقدار کشش عاطفی هم به همدیگر پیدا میکنند. البته سنشان و خصوصیات طبیعی و غریزیشان هم این را ایجاب میکند.
گاهی اوقات به دلیل کمتجربگی، این اتفاق به درستی به خانوادهها انتقال داده نمیشود. بسیاری از مواقع انتخاب غلط نیست، اما نحوه طرح آن برای خانوادهها نسنجیده و نادرست است.
گاهی اوقات هم فاصله زمانی بین آشنایی دختر و پسر و طرح آن برای خانوادهها بسیار زیاد است. یعنی طول مدت آشنایی بسیار زیاد شده و رابطه دختر و پسر به جای آنکه صرف شناخت همدیگر بشود، به صورت نوعی زندگی دو نفره ادامه پیدا میکند. یعنی ظاهراً هیچ ازدواجی صورت نگرفته، ولی یک پیوند عاشقانه، طولانی مدت و صمیمانه همراه با درگیر شدن در سرنوشت همدیگر پدید آمده. خب، این در حقیقت دیگر روند انتخاب نیست. نکته دیگر آنکه من اعتقادم این است که عشق برای ازدواج فوقالعاده ضروری است. آدم یا باید عاشق باشد یا بتواند علاقهمند شود.
عشق برای ازدواج بسیار ضروری است، اما باید توجه داشت که عشق شرط لازم است،نه کافی. عشق گذرنامه و مجوزی برای ازدواج نیست. انسان با دیدن ظاهر یا پارهای از تجلیات شخصیت یک فرد به او علاقهمند میشود، اما در نظر نمیگیرد که اینها دال بر تمامی ویژگیها و خصوصیات آن شخص نیست. مثل این است که انسان با دیدن یک اتاق خانه بخرد، در حالی که اتاقهای دیگر را ندیده. بعد هم که ازدواج میکند، با تجلیات دیگر طرفش آشنا میشود و چون این ویژگیها را نامناسب میبیند، معترض و ناسازگار میشود.
برخی از منتقدان ازدواجهای دانشجویی به این نکته اشاره میکنند که چون افراد با قومیتهای متفاوتی در دانشگاه گرد آمدهاند، احتمال فراوانی وجود دارد که دختر و پسر دانشجویی که با هم آشنا میشوند از قومیتهای متفاوتی باشند و این تفاوت قومیتی احتمال موفقیت ازدواج را کاهش میدهد. شما تا چه اندازه با این نظر موافقید؟
همیشه وقتی از من سؤال میکنند که
ازدواج را چطور میبینی، میگویم که ازدواج شانس نیست، بلکه سازش است.
سازشدهی و سازشپذیری است. سازشکاری نیست، بلکه سازگاری است. منظورم این
است که ازدواجی موفق است که دو نفر با هم انطباق پیدا کنند. نمیتوانیم
بگوییم فلانی شانس آورد که یک همسر خوب گیرش آمد،
بلکه باید گفت فلانی و همسرش درجه سازشدهی و سازشپذیریشان بالاست. یعنی راحتتر میتوانند با هم انطباق پیدا کنند و البته شرایطشان هم به آنها کمک کرده و بادهای مساعدی وزیده. ازدواج سازشکاری نیست به این معناست که تمامیت وجود یک نفر محو فرد مقابل بشود و فقط فرد مقابل برنده باشد. از نظر من، همانطور که جان اشتاینبک میگوید، خوشبختی یک امر جمعی است.
ازدواجی موفق است که دو نفر با هم انطباق پیدا کنند. نمیتوانیم بگوییم فلانی شانس آورد که یک همسر خوب گیرش آمد، بلکه باید گفت فلانی و همسرش درجه سازشدهی و سازشپذیریشان بالاست.
حالا چه چیزی باعث سازش میشود؟ هر
چقدر نزدیکی دو نفر بیشتر باشد امکان سازش بیشتر است. مثلاً اگر دختر و پسر
هر دو از یک فرهنگ و خرده فرهنگ باشند، از یک سطح تحصیلات برخوردار باشند،
سن، ویژگیهای ظاهری، افکار، اهداف و سبک زندگیشان بیشتر شبیه هم باشد، قطعاً سازششان بیشتر است. یعنی شباهتها باعث جذابیت میشوند. البته تفاوتهایی هم در بین دو نفر وجود دارد.
منتها این تفاوتها طوری نیست که انطباق را امکانناپذیر کند. از دید اسلام هم که نگاه کنیم، میبینیم که میگوید دو نفری که میخواهند با هم باشند باید همکفو باشند. منظور از کفویت همتا بودن است. همتایی به زن و مرد برای موفقیت در ازدواج کمک میکند.
بیشتر ازدواج ها با فرهنگهای متفاوت طبقات اجتماعی به جدایی منجر می شود
بارها اتفاق افتاده که دو طرف از طبقات متفاوتی بودند. گاه یکی از این دو نفر به خودش فشار میآورد که بالا بودن طبقه خودش را منکر شود، ولی طرف مقابل احساس حقارتش تشدید میشود. این ازدواج منجر به مشکلات و در نهایت، جدایی میشود.
در ازدواج دانشجویی هم این اتفاق میافتد. دو جوان که از فرهنگهای متفاوت طبقات اجتماعی متفاوت هستند به هم علاقهمند میشوند و روی ازدواج با همدیگر هم اصرار دارند. اینها کاملاً به مسائل غیرواقعبینانه نگاه میکنند و میگویند این ازدواج هیچ اشکالی ندارد.
البته برخی از خانوادهها هم به ازدواج فرزندانشان به عنوان وجهالمصالحه نگاه میکنند و از طرف دیگر، برخی از جوانان برای آنکه با خانواده خود مقابله کنند میخواهند خودشان تصمیم بگیرند، ولو اینکه تصمیمشان غلط باشد.
خانوادهها هم به این حالت دامن میزنند، به این صورت که برخوردهایشان با نگرانی توأم است، ناسنجیده عمل میکنند، فرزندانشان را به خوبی راهنمایی نمیکنند، رابطهشان با آنها دوستانه نیست، شکافی بین آنها وجود دارد و گاهی اختلاف، دوری و غربت در بینشان حاکم است. وقتی فرزندشان به سن ازدواج میرسد، نه تنها کمککنندهاش نیستند، بلکه مدعی هم هستند. این مسئله باعث میشود که در خانواده تعارض و کشمکش ایجاد شود.
منظورتان از اینکه کمککننده نیستند و مدعیاند چیست؟
مثلاً
کسی را که فرزندشان برای ازدواج انتخاب کرده به بهانههای مختلف
نمیپسندند و میگویند فلان کسی را که من انتخاب کردهام باید انتخاب کنی.
ولی باید در این روند به جوان کمک کرد و به عشق و علاقه و انتخابش احترام
گذاشت. والدین نباید رابطهای قیموار با فرزندشان داشته باشند، بلکه باید
او را طوری تربیت کنند که انتخابکننده و تصمیمگیرنده باشد و البته
تصمیمات او هم واجد ارزشها و معیارهای خوب و سنجیده باشد.
والدین فقط باید در تصمیماتی که فرزندان جوانشان میگیرند به او کمک کنند و از او حمایت کنند. حمایت هم تنها جنبه مالی ندارد، بلکه جنبه عاطفی هم دارد. توجه داشته باشند که در ازدواج فشار زیادی بر جوان وارد میشود. درست است که ازدواج امر مبارکی است، اما پراسترس هم هست. پس فرزند ما در این زمان نیاز دارد که در کنارش باشیم، نه در مقابلش. نباید مدعی و سرزنشکننده او باشیم یا اینکه انتخاب او را نادیده بگیریم یا تمسخر کنیم، بلکه باید نقش تکمیلی و تصحیحی داشته باشیم.
ولی متأسفانه الان شاهد هستیم که در اکثر ازدواجهایی که خانوادهها با آنها موافق نیست مواضعی اتخاذ میشود که هم باعث از دست رفتن احترام خانوادهها ورنجیده شدن آنها میشود، هم باعث فاصله گرفتن خانوادهها از فرزندشان. اگر خانوادهای ازدواجی را نامطلوب دید، باید سعی کند فاکتورهای مورد نظرش را به فرزندش انتقال دهد تا او این موارد را ببیند. وقتی این کار انجام گرفت ولی جوان از تصمیم خود منصرف نشد، خانواده حتی اگر مخالف باشد، باید هدایتگر باشد.
حتی اگر مطمئن باشند که این ازدواج به شکست منتهی میشود؟
بله.
حلقه آخر نجات این است که آنان از فرزندشان حمایت کنند، زیرا راه حل دیگری
وجود ندارد. همه حرفها گفته شده و اتمام حجت شده. حالا وقت حمایت است.
براساس تجارب ما، عدم حمایت خانوادهها باعث افزایش احتمال جدایی میشود.
این مسئله یک نوع رفتار بزرگوارانه و بخردانه است و میتواند به زندگی
پایدار فرزندان کمک کند. نظر من این است که ازدواج یک انتخاب و تصمیم شخصی
است.
منتها باید فرد بداند که با چه کسی میخواهد ازدواج کند و خودفریبی نباشد. متأسفانه بسیاری از دانشجویان گرفتار خودفریبیهای متعددی در ازدواج میشوند. ازدواج عجولانه هم اصلاً تجویز نمیشود. بزرگترین آسیبها در ازدواجهای عجولانه است که متأسفانه به کرات اینگونه ازدواجها را به خصوص در دانشجویان مشاهده میکنیم. دختر و پسر دانشجویی که مدت مدیدی با هم دوست و همکلاسی بودند والدینشان را مجبور میکنند که هر چه زودتر به خواستگاری بروند و در این راه، شرایط خانواده، موانع و بیتناسبیها را در نظر نمیگیرند و یک بحث منطقی و منصفانه با والدینشان نمیکنند. آنها طوری با پدر و مادرشان برخورد میکنند که انگار در این زمینه علامه دهرند.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا شما دوره دانشجویی را دوره مناسبی برای ازدواج میدانید؟
اول
اینکه اتفاقات با نظر ما انجام نمیشود. اتفاقات رخ میدهند و ما باید
آنها را تجزیه و تحلیل کنیم. از نظر من، دوره دانشجویی دورهای جدی و مهم
است. من همیشه تأسف میخورم که دانشجویان مسئله تحصیلشان را بسیار
بیانگیزه دنبال میکنند. این هشداری به همه ماست تا دنبال پیدا کردن راهی
برای افزایش انگیزه دانشجویان باشیم. اما به هر ترتیب، دانشجو در سنی است
که نیازهایی دارد. خواهناخواه موقعیتهایی برای او پیش میآید.
گاهی اوقات ازدواج صورت از پیشتعیین شدهای ندارد، بلکه برای فرد پیش میآید. چنین موقعیتهایی را نمیتوان مسکوت گذاشت. آیا در صورت ازدواج زندگی دانشجویی لطمه میخورد؟
بله، خیلی اوقات این اتفاق میافتد.
البته برخی از دانشجویان هم زندگیشان منظمتر میشود. در ایران، هر چه
افراد پرکارتر شوند منظمتر میشوند.
معاون آموزشی ستاد ازدواج دانشجویی
اشاره کرده بود که طبق تحقیقات، دانشجویانی که ازدواج میکنند نمرههای
بالاتری در امتحاناتشان کسب میکنند.
بزرگترین آسیبها در ازدواجهای عجولانه است که متأسفانه به کرات اینگونه ازدواجها را به خصوص در دانشجویان مشاهده میکنیم.
البته خیلی از پژوهشهایی که میشود قابلیت تعمیم ندارد، ولی امیدوارم که این وضعیت وجود داشته باشد. نکته دیگری هم که در اینجا وجود دارد این است که کسب نمره بالا حکایت از معلومات زیاد نمیکند. متأسفانه این هم از آسیبهای دانشگاههای ماست. ولی میتوان گفت بعضی اوقات بین افرادی که در رشتههای دشوارتر و پراسترستر درس میخوانند این ازدواج است که قربانی درس و تحصیل میشود.
لطفاً این مسئله را دقیقتر و مشخصتر توضیح دهید.
یعنی
دو طرف به هم رسیدگی نمیکنند. بارها در بین مراجعانم مشاهده کردهام که
شوهر گلایه میکند که هر وقت میخواهم مادرم را دعوت کنم، زنم میگوید
امتحان و درس دارم. زن هم از طرف دیگر گلایه دارد که اینها هر وقت به
مهمانی میآیند تا دیروقت مینشینند، درحالیکه من امتحان دارم. گاهی
اوقات دوره دانشجویی با به دنیا آمدن بچه توأم میشود که باعث لطمه به
فرزندپروری میشود. من دانشجویی داشتم که رفته بود توی یک اتاق و برای
امتحان دکتری درس میخواند، درحالیکه بچههایش پشت در گریه میکردند.
به هر حال، فرد نمیتواند به راحتی بگوید که من تحصیلاتم را پشت سر گذاشتم و در عین حال، به بچههایم هم خوب رسیدگی کردهام. این شرایطی است که دنیای ما با آن روبهروست. درس هم که نباشد اشتغال وجود دارد. چارهای هم نیست. نسلهای قدیم با شخم زدن و بیل زدن و کارهای یدی سختی میکشیدند و نسلهای جدید با درس خواندن و کار کردن توأمان و تحمل فشارهای اجتماعی سختی میکشند.
منظورتان این است که صرف وجود این لطمات باعث نمیشود که ما نگاه منفی به ازدواج دانشجویی داشته باشیم؟
اگر
هم نگاه منفی داشته باشیم، این نگاه منفی را نمیتوانیم تجویز کنیم و
بگوییم که دانشجو نباید ازدواج کند چون نه حرف درستی است، نه ممکن است. به
هر حال، دانشجویان ازدواج میکنند. دولتها،
نهادهای مربوط به جوانان و دانشگاهها باید وظایفی را در این مورد برای خودشان تعریف کنند. همانطور که خانوادهها یکسری وظایف را برای خودشان تعریف کردهاند. بزرگ کردن نوهها، به مهمانیهای فرزندشان کمک کردن، کمکهای مالی و تدارک خانه از جمله مواردی هستند که برخی از خانواده ها برای کمک به فرزندانشان بر عهده گرفتهاند.
در بحث ازدواج دانشجویی ما با سه گروه روبهرو هستیم؛ دانشجو، خانواده، دولت و دانشگاهها. شما به عنوان یک روانشناس، برای اینکه دانشجویانی که ازدواج میکنند با مشکلات کمتری مواجه شوند چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
قطعاً آگاهی بخشیدن پیشگیرانه است.
پیشگیری از هر نوع آسیب آگاهی دادن بهموقع است. تربیت صحیح فرزندان هم
باید در نظر قرار بگیرد. تربیت از بدو تولد شروع میشود. والدین باید
فرزندانشان را طوری تربیت کنند که بتوانند هیجاناتشان را کنترل کنند. باید
به جوان آگاهی داد که عشق پدیدهای نیست که باعث شود فرد دست و پایش را گم
کند. این کششها نباید باعث شتابزدگی شود. باید آشنایی
با جنس مخالف را به سمتی قابل پذیرش از نظر مذهب و اجتماع اشاعه بدهیم. خیلی اوقات میتوانیم در خانواده و در فامیل نشستهایی داشته باشیم که پسرها و دخترها بتوانند ویژگیهای همدیگر را به خوبی بشناسند و لزوماً هم هیچکدام از مرزها و خط قرمزها شکسته نشود. فقط اینگونه نباشد که وقتی فرد به دانشگاه میرود، جنس مخالف خودش را ببیند و زیر و رو شود.
دوم اینکه از طریق اساتید دانشگاه راهنماییهای صحیحی به دانشجویان داده شود که البته باید امکان این کار هم به اساتید داده شود.
دانشگاهها هم باید در اشتغال به دانشجویان کمک کنند. همانطور که در اکثر دانشگاههای دنیا اینگونه است. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، لزوماً تنازعی بین بحث ازدواج و ادامه تحصیل اتفاق نمیافتد. مسئله دیگر این است که دولتمردان ما بسیاری از نیازهای جامعه را موجه و مشروع بدانند و بر این اعتقاد باشند که نیازهای مردم بهندرت نامشروع است. همه چیز نباید در سطوح نمادین باشد، به این صورت که یک جشن ازدواج دانشجویی برگزار کنیم و دو سکه بدهیم و تمام.
این کافی نیست. اینکار فقط انتظار به وجود میآورد و افراد را ناکامتر میکند. باید قواعدی گذاشته شود. وزارتخانهها باید نقششان را در قبال جوانان که یک چهارم جمعیتمان هستند، بهخوبی اجرا کنند. خانوادهها هم باید توجه بیشتری به فرزندانشان داشته باشند که البته به دلایلی این امر صورت نمیگیرد. البته بعضی اوقات خانوادهها هم قربانی شرایط و مشکلات اجتماعی هستند، ولی در هر صورت آگاهیبخشی به خانوادهها میتواند بسیار کمک کند.
آمار طلاق در ازدواج دانشجویی کم استحجتالاسلام محمدیان رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها درباره ازدواج دانشجویی معتقد است که بسیاری از مشکلات فرهنگی که ما در دانشگاه ها داریم، با ازدواج حل می شود و در سطح دانشگاهها آرامش ایجاد می شود. ما امید داریم که یک همت عالی از دولت وجود داشته باشد که دانشجویان را به امرازدواج تشویق کند و در جهت ایجاد خوابگاههای متاهلین اقدامات بیشتری صورت بگیرد؛ چرا که با حل این مساله بخشی از مشکلات فرهنگی ما در دانشگاهها حل میشود و در دانشگاهها آرامش ایجاد می شود.
وی در گفت وگو با فارس با اشاره به
افزایش آمار طلاق می گوید: مطابق بررسیها، آمار طلاق در ازدواجهای
دانشجویی نسبت به سایر ازدواجهای جامعه بسیار کمتر است، به دلیل اینکه
ازدواج دانشجویان با شناخت کامل انجام میشود.
وی با بیان اینکه با توجه به اینکه
دانشجویان ما در مراکز آموزشی عالی در سنینی هستند که بحث ازدواج و تشکیل
خانواده از جمله ضرورتهاست ادامه می دهد: باید در این زمینه به طور جدی
وارد عمل شد که تاکنون نیز اقدامات موثری در این زمینه صورت گرفته است.در
همه دانشگاهها جشنهای ازدواج دانشجویی و مقدمات مربوط به این ازدواجها
چون کارگاههای آموزشی نهادینه شده است.از این جشنها و کارگاههای آموزشی
برای آشنایی جوانان با ازدواج و مفاهیم آن استفاده میشود تا زندگی آسانی
داشته باشند
اگر حرف دیگری مانده بفرمایید.
من فقط به دانشجویان توصیه میکنم که مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرند.
این مطلب را به شما تقدیم میکنیم که اختصاص دارد به نحوه آشنایی زوجها قبل از ازدواج. در آینده هم میخواهیم درباره وعده و
وعیدهایی که زوج و زوجه قبل از ازدواج به هم میدهند اما بعدا یادشان میرود، خودآموز بنویسیم؛ البته اگر یادمان نرود.پیدا کردن زن یا
مرد ایدآل اصلاً کار ساده ای نیست. وقتی فکر میکنید که فرد ایدآل خود را پیدا کرده اید، هنوز هم ممکن است تردید داشته باشید. شک
داشتن به کسی که می خواهید با او ازدواج کنید، نه تنها کاملاً نرمال و طبیعی است، بلکه کاملاً سالم است.
مراسم رونمایی
نسلهای قبل از ما نحوه آشناییشان به این شکل بود که به آقای داماد میگفتند: «آقا داماد! عروس خانم» و به عروس هم میگفتند:
«عروس خانم! آقا داماد» و این لحظهای بود که عاقد خطبه عقد را جاری کرده بود و دیگر حق انتخابی وجود نداشت.
به محض اینکه عروس از گل چیدن برمیگشت و بله را میگفت، از تازهعروس و تازهداماد پردهبرداری یعنی رونمایی میکردند.
چه بسا ممکن بود اشتباهی هم پیش بیاید و بزرگترها که بانی مراسم بودند تصورشان این بوده که طرفشان عروس است و با
خودشان داماد به مراسم عروسی بردند ولی بعدا فهمیدند که آن طرفیها هم فامیل داماد هستند و عروسی بلافاصله بعد از جاری
شدن خطبه عقد، بههم میخورد.
حمام و بنگاه عروسیابی
آن موقع مادربزرگها در حمام عمومی برای پسرهای دمبخت، عروس انتخاب میکردند یا دخترعموها و پسرعموها با هم ازدواج میکردند.
مثل الان نبود که مراسم خواستگاری را بیشتر برای آشنایی خانوادهها با هم برگزار کنند.
قدیمها چون دختر غیر از حمام عمومی و مدرسه حق نداشت از خانه بیرون بیاید، میگفتند: «مادر را ببین، دختر را بپسند». یک چیزی
توی مایههای پاسهای رونالدینیویی و شیث رضایی بود که یکطرف را نگاه میکردند و به یک طرف دیگر پاس میدادند.
عکس بده، داماد تحویل بگیر
خود همین جنابعالی با یک عکس 4×3 رفتم خواستگاری؛ یعنی یک عکس به ابعاد 4×3 را به ما نشان دادند، دو روز بعد دیدیم گل
دستمان است و داریم زنگ خانه پدری طرف را میزنیم که برویم داخل بلکه به غلامی قبولمان کنند؛
یعنی هر دو طرف در عمل انجام شده قرار میگرفتند و دیگر مثل سیستم علی اصغری فوتبال نبود که بشود زد زیرش و اگر زیرش
میزدیم باید هزینه «عمل» انجام شده را به بیمارستان پرداخت میکردیم.
مردم چه میگویند؟
وقتی رفتیم داخل، تنها ایرادی که به نظرمان رسید این بود که قد عروسخانم از داماد بلندتر است و عروس اگر رژیم نگیرد و قدش را کوتاه
نکند، نباید این ازدواج سر بگیرد وگرنه مردم چه میگویند؟
به نظر، بهانه قابل قبول و محکمهپسندی میآمد اما پدرزن آینده دستمان را خوانده بود و بلافاصله به اهالی خانه سفارش داد که متر را
بیاورند. وقتی متر را آوردند و عروس از دمپایی پاشنهبلندی که به پا کرده بود، پیاده شد، فهمیدیم که دلیل موجهی نبوده و قد داماد
بلندتر است.
دردسر پدرزن دنیادیده
پدرزن آینده، آدم دنیادیدهای بود. البته آن موقع من هم آدم دنیادیدهای بودم و دستکم سه، چهار بار فیلم «دنیا» را دیده بودم اما این فرق
میکرد.
پدرزن ما نمیدانیم کجای دنیا دیده بود که میگفت هرگونه رفتوآمد و آشنایی پیش از ازدواج ممنوع است. نامبرده (البته نامش را که
نبردیم، منظور همان «لقببرده» است) تاکید داشت اگر برنامه بیرونروی دارید و میخواهید جایی بروید باید با هماهنگی باشد و در
معیت نماینده تامالاختیار ایشان.
در دوران نامزدی فقط دو بار بیرون رفتیم که دفعه اول 1+5 نماینده از طرف خانواده همسر آینده ما را در قالب هیاتی همراهی کردند.
مقصد آن بیرونروی هم موزه دارآباد بود که بیشتر از آنکه یک قرار عاشقانه دو نفری باشد تبدیل شد به یک گردش علمی دستهجمعی
مدرسهای. در آن قرار مدرسهای تنها کاری که نمیشد انجام داد آشنایی با دختری بود که قرار بود با هم ازدواج کنیم.
آنقدر آدم را میپاییدند که جرأت نمیکردم تو روی همسر آینده نگاه کنم؛ یعنی دفعه بعد اگر در خیابان یا در یک مهمانی او را میدیدم
نمیشناختمش، چون اصلا فرصت نشده بود نگاهش کنم.
قرار دوم را اول بگذار
قرار دوم ما زمانی بود که همه چیز قطعی شده بود و فردایش وقت قبلی گرفته بودیم برای محضر. بهانه این قرار هم این بود که برویم
بگردیم دنبال تالار عروسی. در تالاری در خیابان بهار تصمیم گرفتیم غذای سالن را هم امتحان کنیم.
دو پرس چلوکباب سفارش دادم. غذا را که آوردند دیدم همسر مهربان آینده بغض کرده که «مگه نمیدونی من چلوکباب دوست ندارم؟»
خب، وقتی پدر عروس اجازه نمیدهد زوج و زوجه با هم آشنا شوند، نتیجهاش همین میشود.
من باید کف دستم را بو میکردم که دخترخانم چلوکباب دوست ندارد؟ اصلا مگر داریم؟
کباب کوبیده را میشود دوست نداشت؟ کسی که کباب کوبیده دوست ندارد آیا به درد زندگی میخورد؟ اینها سوالاتی بود که همان
لحظه در ذهنم شکل گرفت اما بلافاصله برای آنکه موضوع کش نیاید، صورت مسئله را در ذهنم پاک کردم.
چیز خندهداری هست، بگویید بخندیم
به خانوادهها توصیه میکنم اگر چیزی هست که داماد درباره عروس باید بداند یا برعکس (برعکس به معنی نباید بداند نیست؛ یعنی
چیزهایی که عروس درباره داماد باید بداند) به طرف بگویند.
بعدا اگر خودش بفهمد شر میشود حتی اگر چیز خندهداری هم هست بگویید طرف مقابل هم بخندد؛ مثلا عکس روی شناسنامه را
حتما به همسر آینده نشان بدهید که هم بخندد و دلش باز شود، هم فکر نکند چیز خاصی را از او پنهان کردهاید. چیزی را از هم پنهان
نکنید تا «هم» نیز چیزی را از شما پنهان نکند.
اعتراف به خیانت خفیف
همین جا باید یک اعتراف هم بکنم. اصلا نمیدانم چرا هر بار با نوشتن این مطالب یک ندای درونی به من میگوید «اعتراف تو دلم فراوونه،
کجا بریزم» بعد جواب میدهم «همین جا، همین جا».
اعتراف میکنم که در تمام این سالها به همسرم دروغ گفتم. همیشه به او میگفتم که خواننده محبوبم مدوناست، اما طرفدار «کایلی
مینوگ» بودم. همین میشد که مدونا توی خانه ممنوع بود اما همسر جان روی مینوگ حساسیتی نداشت و با خیال راحت میشد به
موسیقی او گوش کرد.
بیخودی راه دور نرویم
پدر همسر جان حق داشت. از آن سال به بعد خیلیها را دیدم که یک مدت با هم نامزد بودند و معاملهشان نشد و نامزدی را به هم
زدند. خیلیها هم نامزد بودند آنها را رد صلاحیت کرد که البته این موضوع ربطی به بحث ما ندارد اما نامزدی ریسک بالایی دارد.
احتمالش خیلی زیاد است که یک نامزدی به هم بخورد. اصلا چرا راه دور برویم و بیخودی بنزین بسوزانیم؟
همین همسایه دوران بچگی خود ما، سه سال با یکی از دخترعمههایش نامزد بود و روی دختر مردم اسم گذاشته بود (اسمش را
گذاشته بود عمهقزی، دور کلاش قرمزی)، آخرش سر جهیزیه با هم به هم زدند.
اصلا نامزدی هرچه کوتاهتر باشد، اول زندگی شیرینتر میشود و طرفین چیزهای بیشتری از همدیگر کشف و خنثی (!) میکنند.
خوشگذرانی در قرار آزمایشگاه
خلاصه، داشتم میگفتم. قرار اول و دوم را که گفتم، اما قرار سوم ما توی آرایشگاه بود؛ یعنی نزدیک عصر شب عروسی رفتم آرایشگاه
دنبال عروس. سختگیریهای آقای پدرزن باعث شده بود ما که دو ماه قبل از عروسی عقد کرده بودیم، فقط دو بار موفق به دیدن
همدیگر شویم.
چرا، یکبار هم رفتیم آزمایش که چون برادرزن آینده همراهمان بود، تا یکی، دو ساعت از ترس و استرس «آزمایشبند» شده بودم. آن
محدودیتهای شدید و دستوپاگیر در دوران نامزدی باعث شد تا بعد از ازدواج از لج بقیه هی با هم قرار بگذاریم و به پدر همسرجان هم
نگوییم که کی داریم میریم کجا!
خوشبختانه احتمالاً تا الان می دانید که نباید با کسی که بیش از حد مشروب می خورد، بیش از حد الواتی می کند، بیش از حد کار می کند، بیش از حد لاف می زند، معتاد است، بی وفا است و خیانت می کند، خشن و بیرحم است یا صادق نیست، ازدواج کنید.
اگر همسر آینده تان عاری از این صفات است و هنوز هم در ازدواج با او شک دارید، حتماً این مقاله را دنبال کنید. ما به شما کمک می کنیم که ببینید آیا این تردیدهایتان منطقی است و ارزش توجه دارد یا نه یا اینکه فقط بدون هیچ دلیل منطقی نگران هستید.
خوشبختی و حمایت احساسی
گرچه انتظار داشتن اینکه همسرتان همیشه و در همه حال شما را شاد کند، کمی غیرمنطقی است اما اگر همسرتان، مرد/زن ایدآل و مناسب شما باشد، خود به خود موجب شادی شما می شود و به شما حس قدرت در زندگی می دهد.
- وقتی احساس کنید که کسی هست که از رشد احساسی و عقلانی شما حمایت کرده و در این راه تشویقتان می کند، آنوقت است که می فهمید با فردی مناسب خود ازدواج کرده اید. خواست فرد ایدآل شما این است که از نظر احساسی سالم باشید و بتوانید روی پاهای خودتان بایستید. وقتی با فرد مناسب خود باشید، احساس بسیار خوبی درمورد خودتان خواهید داشت و حس اطمینان و امنیت خواهید کرد.
- فرد ایدآل شما هیچوقت منفی گرا، خودخواه، کم مایه و سست، ساکت، خجالتی، انتقادی، یا شلخته نیست. چرا باید وقتتان را با یک نادان بگذرانید؟
محبت، عشق و سکس
اهمیت زیادی دارد که کسی که با او ازدواج می کنید کسی باشد که با شما تفاهم داشته باشد و درمورد مسائل جنسی و عشقی، نیازها و خواسته های شما را درک کند.
- اگر همسر آینده تان "دوستت دارم" را نه فقط زبانی بلکه با اعمال محبت آمیز نشان دهد، می فهمید که می خواهید با فرد مناسبی ازدواج کنید. اعمال محبت آمیز به چیزهایی مثل این گفته می شود: اینکه وقتی خسته اید بفهمد، روز تولدتان را به یاد داشته باشد، دوست داشته باشد که وقتش را با شما بگذراند، به حرفهایتان گوش کند، به شما احترام بگذارد، وقتی دیر کردید به شما زنگ بزند، به شما محبت کند، اگر چیزی را نفهمیدید، درمقابلتان صبور باشد. موقع سلام و خداحافظی ببوسدتان، بدون هیچ دلیلی در آغوشتان بگیرد.
- اگر از نظر جنسی با همسر آینده تان تطابق داشته باشید، آنوقت می فهمید که می خواهید با فرد مناسبی ازدواج کنید. اگر هر دو شما به صمیمیت جنسی به شکل متفاوتی نگاه کند یا امیال جنسیتان متفاوت باشد، رابطه زناشوییتان به خطر می افتد.
- فرد مناسب برای ازدواج کسی است که دوستش داشته باشید و دوست شما باشد. او از گذران وقت با شما لذت می برد. اگر شما دو نفر با هم دوست نباشید، عشق و ازدواج شما خیلی زود محو خواهد شد.
- فرد مناسب برای ازدواج مهربان، باملاحظه و مودب است. مسائل پیش پا افتاده زندگی مثل گفتن "متشکرم" یا باز کردن در شاید قدیمی به نظر برسد اما نشان دهنده میزان احترام و علاقه و مهربانی فرد به شماست.
ارتباط، اهداف، و ارزش ها
شما و فرد مناسب شما برای ازدواج، اهداف و ارزشهای یکسانی دارید.
- داشتن علایق و نظرات مختلف اشکالی ندارد فقط به شرط اینکه درمورد عدم تفاهم در آنها به تفاهم رسیده باشید. بااینکه ممکن است همیشه با یکدیگر هم عقیده نباشید، صحبت کردن با فرد مناسب برای ازدواج همیشه جالب است وهیچوقت خسته تان نمی کند. او افکار و عقاید خود را طوری با شما مطرح می کند که ناراحتتان نکند.
- فرد مناسب برای ازدواج با درک اینکه تنها مسئله ثابت در زندگی، تغییر است، دوست دارد درمورد مسائل و مشکلات زندگی هم قبل و هم بعد از ازدواج با شما صحبت کند.
- فرد مناسب برای ازدواج شما را تشویق می کند که با تغذیه سالم و ورزش برای داشتن سبک زندگی سالمتر، تصمیم بگیرید. او برای توازن بخشیدن به کار و زندگی فردی شما، همراه و همگام با شما کار می کند.
- اینکه شما تنها کسی باشید که باید خانه را مرتب کند و از بچه ها مراقبت کند، دیگر خیلی قدیمی شده است. مرد مناسب شما در این مسئولیت ها خود را با شما شریک می داند.
- پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج به این معنا نیست که دیگر هیچ مشکل و اختلافی با هم نخواهید داشت. اما با فرد مناسب برای خود دیگر مطمئن هستید که می توانید به همراه هم مسائل و مشکلات را بررسی کرده و طوری آنها را حل کنید که هیچ صدمه این به ازدواجتان وارد نشود.
اعتماد و صداقت
فرد مناسب برای ازدواج، با شما صادق و روراست است.
- فرد مناسب برای ازدواج به شما اعتماد دارد و تلفن ها و استفاده شما از کامپیوتر را کنترل نمی کند، مدت زمانی که با دیگران می گذرانید را محدود نمی کند. وقتی همسر آینده تان سعی نکند که شما را از دوستان و خانواده تان جدا کند، آنوقت می فهمید که فردی مناسب برای ازدواج است. فرد مناسب برای ازدواج هیچوقت نمی خواهد که زندگی شما را کنترل کند، بلکه می خواهد زندگیش را با شما تقسیم کند.
- با فرد مناسب برای ازدواج هیچوقت نباید لازم باشد که از حریم شخصی خود دفاع کنید. وقتی از شما درمورد ساعتی که نیاز دارید به تنهایی بگذرانید سوال نشود، می فهمید که فرد مناسب برای خود را پیدا کرده اید.
- فرد مناسب برای شما به شما اطمینان دارد و جاسوسی شما را نمی کند. اگر قرار باشد هر حرکت خود را توجیه کنید، زندگی واقعاً سخت می شود.
پرچم های قرمز در روابط
اگر متوجه شدید که مسائل و مشکلاتی در روابطتان وجود دارد، به راحتی از آنها نگذرید و به هیچ وجه فکر نکنید که این مشکلات اهمیت زیادی ندارند یا با گذر زمان درست می شوند و طرفتان عوض می شود. برای داشتن یک ازدواج موفق، به چیزهایی فرای عشق نیاز دارید.
ازدواج،همسر،پیداکردن همسر،راههای آشنایی،همسریابی
گردآوری: دلگرم